سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بر دوستش خُرده گیری کند [و بخواهد مو را از ماست بکشد]، دوستی اش گسسته می شود . [امام علی علیه السلام]
 
تفکرات التقاطی شریعتی(2)

نقد تفکرات التقاطی شریعتی

 

اهانت به امام علی-علیه السلام-

امروز قصد دارم یکی از اهانت هایی که شریعتی به امام علی می کند رو بیان کنم ...ایشان امام علی را قبل از اسلام طوری معرفی میکند که گوئی ایشان بت پرست بوده است:
به متن زیر که از کتاب اسلام شناسی وی است توجه کنید:

علی وارد خانه می شود،محمد و خدیجه،شاید برای نخستین بار در برابر الله به نماز ایستاده بودند و به رکوع می رفتند.علی که هنوز چنین حرکاتی را نمی شناخت،شگفت زده می نگریست،انتظار می کشید تا محمد و خدیجه نمازشان سلام دادند.
-در برابر کی به سجده می روید؟
-در برابر الله که مرا به رسالت مأمور کرده است تا مردم را به او بخوانم،از تو می خواهم که به او بگروی و به رسالت من ایمان آوری،سپس به انکار بتان دعوت کرد! و آیاتی که رسیده بود بر او خواند.......شب را در اندیشه این دعوت گذارنید؛آیاتی را که محمد بر او خوانده بود،محمد را،و رسالت وی را،بتان را(!)الله را......

شریعتی با این اراجیف میخواهد امام علی را شخصی که قبلا بت پرست بوده معرفی کند وکأنه هیچ چیزی از خدا و پیغمبر نمی داند!
بنده در صدد پاسخگویی به شبهات دوزاری شریعتی نیستم فقط میخام در کنار جملاتی که از اون میشنویم و او رو تحسین میکنیم یک سری جملات دیگه ای رو از اون در معرض دید قرار بدم تا با تفکرات فاسد او بیشتر آشنا بشیم .وگرنه مثلا این حرف او درباره امام علی اونقدر سخیف و بی ارزش است که فک کنم حتی نیاز نباشه عمرم رو تلف کنم و بشینم جوابش رو بدم فقط اجازه بدید حقیقت را از زبان امام علی بشنویم.
امام علی خودش را در خطبه 192 نهج البلاغه معروف به خطبه قاصعه این چنین معرفی میکند:


شما موقعیّت مرا نسبت به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در خویشاوندى نزدیک، در مقام و منزلت ویژه مى‏دانید، پیامبر مرا در اتاق خویش مى‏نشاند، در حالى که کودک بودم مرا در آغوش خود مى‏گرفت، و در بستر مخصوص خود مى‏خوابانید، بدنش را به بدن من مى‏چسباند، و بوى پاکیزه خود را به من مى‏بویاند ، و گاهى غذایى را لقمه لقمه در دهانم مى‏گذارد، هرگز دروغى در گفتار من، و اشتباهى در کردارم نیافت. از همان لحظه‏اى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ‏ترین فرشته (جبرئیل) خود را مأمور تربیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کرد تا شب و روز، او را به راه‏هاى بزرگوارى و راستى و اخلاق نیکو راهنمایى کند ، و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند که همواره با مادر است، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هر روز نشانه تازه‏اى از اخلاق نیکو را برایم آشکار مى‏فرمود، و به من فرمان مى‏داد که به او اقتداء نمایم. پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم چند ماه از سال را در غار حراء مى‏گذراند، تنها من او را مشاهده مى‏کردم، و کسى جز من او را نمى‏دید، در آن روزها، در هیچ خانه اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که خدیجه هم در آن بود و من سوّمین آنان بودم. من نور وحى و رسالت را مى‏دیدم، و بوى نبوّت را مى‏بوییدم من هنگامى که وحى بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرود مى‏آمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم اى رسول خدا، این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گردید و فرمود: «على! تو آنچه را من مى‏شنوم، مى‏شنوى، و آنچه را که من مى‏بینم، مى‏بینى، جز اینکه تو پیامبر نیستى، بلکه وزیر من بوده و به راه خیر مى‏روى»

به نقل از:http://talabeh69.parsiblog.com


نوشته شده توسط سید محمد حسینی 91/6/26:: 9:19 عصر     |     () نظر